دختر شهید غریبی: افتخار میکنم که پدرم در راه امنیت به شهادت رسید
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۱۵۳۵۶
به گزارش قدس آنلاین کوثر غریبی روز سه شنبه در حاشیه مراسم وداع با پدر شهیدش که در محل ستاد فرماندهی انتظامی خوزستان برگزار شد بیان کرد: پدرم خیلی مرا دوست داشت و امروز افتخار میکنم که در راه امنیت شهید شد.
وی افزود: پدرم همیشه از من درخواست داشت که درسم را بخوانم تا در آینده بتوانم به مردم کشورم خدمت کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دختر شهید غریبی مهمترین ویژگی پدرش را مهربانی او بیان کرد و گفت: پدرم راه راست و حقیقت را انتخاب کرد و برای آرامش و امنیت مردم جان شیرینش را فدا کرد.
در ادامه افسانه صفری همسر "شهید سلمان غریبی" گفت: مهمترین خصوصیت این شهید بزرگوار، شهید زندگی کردن او بود و همین موضوع مقدمه شهادتش شد.
وی با بیان اینکه همسرش به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت رسیده است، افزود: شهید غریبی همواره پشتیبان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه بود و این موضوع را به خانواده تاکید میکرد.
همسر شهید غریبی گفت: قطعا راه ما و به ویژه فرزندان این شهید، راه شهادت و اطاعت از رهبری است و پسرم راه پدرش را ادامه خواهد داد.
در ادامه مرضیه غلامی خواهر شهید "علی غلامی" گفت: برادرم همیشه دوست داشت به شهادت برسد و بالاخره به آرزویش رسید.
وی با بیان اینکه شهید غلامی در راه امنیت به شهادت رسید تا جان مردم به خطر نیافتد افزود: باید با اراذل و اوباشی که دست به چنین کارهایی میزنند به شدت برخورد شود.
خواهر شهید غلامی در پایان گفت: بدون شک فرزندان این شهید راه پدرشان را ادامه داده و همواره پشتیبان نظام هستند.
همچنین حسین غلامی فرزند بزرگ "شهید غلامی" گفت: من که اکنون در لباس مقدس سربازی هستم ادامه دهنده راه پدرم خواهم بود و تلاش می کنم در مسیرش گام بردارم.
وی خطاب به دشمنان و فتنهگران بیان کرد: نیروی انتظامی قطعا با مخلان نظم و امنیت برخورد کرده و انتقام خون پدر شهیدم را خواهد گرفت.
فرزند شهید غلامی گفت: دوری پدرم بسیار سخت است اما شهادت افتخاری بود که نصیبش شد و امیدوارم در آن دنیا همه ما را شفاعت کند.
گفتنی است ستوان یکم علی غلامی و ستوان سوم سلمان غریبی روز گذشته در اجرای حکم دستگیری سارقان مسلح در روستای "بیشه شیرین" از توابع شهرستان ایذه وارد عمل شدند که به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: خوزستان اهواز شهید غریبی شهید غلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۱۵۳۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند/او برای برگشت از سفر، چندین قرار کاری گذاشته بود و قول داده بود برای دیدن خواهرش به زاهدان برود
روزنامه اعتماد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است»، به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود.
پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»